قاسم روانبخش در جديدترين مطلب وبلاگ شخصي خود نوشت:
"آنچه از اول ما را در ميدان و مبارزات پيروزمان کرد و در برابر مشکلات باعث سربلندي ما شد، ريشه اصلي اسلام، قرآن و نظامي است که بر اساس آن تاسيس کرديم. البته مردم هم هميشه وفادار در صحنه بودهاند و هيچ وقت کم نگذاشتهاند و در راههايي که رهبران انقلاب پيش پاي آنها ميگذاشتند حرکت ميکردند و اينها سرمايههاي مهم و عوامل پيروزيهاست که هرچه اين سرمايهها کم شود، به همان اندازه بايد نگران شد. اميدواريم که چنين نشود و اگر حوادثي پيش آمد براي تقويت آنها تلاش کنيم".
اشتباه نکنيد مطالب فوق، واقعيتي است که در نطق قبل از دستور آقاي هاشمي رفسنجاني در هشتمين اجلاس خبرگان رهبري آمده است. آيا آقاي هاشمي به اين مطالب معتقد است يا اين که اجلاس خبرگان اقتضاي ايراد اين گونه مطالب را دارد قضاوت با شما و افکار عمومي است. آقاي هاشمي از فصاحت و بلاغت برخوردار است و در هر جلسهاي بر اساس مقتضاي همان جلسه سخن ميگويد. او در آستانه انتخابات رياست جمهوري 84 که فکر ميکرد تفکر مدعيان اصلاحات برنده ميشود، خودش را هاشمي 2005 معرفي کرد و مشروعيت ولايت فقيه را به راي مردم ميدانست و از اين تاسف ميخورد که هنوز کساني هستند که مشروعيت آن را به خداوند ميدانند ولي در آستانه انتخابات خبرگان که به راي متدينان نياز داشت و ميخواست نامش در سر ليست جامعتين قرار بگيرد مجددا ولايت فقيه را امري آسماني و الهي اعلام کرد. در آستانه انتخابات 84 با صدور بيانيه 8 مادهاي از دموکراسي اقتصادي دفاع ميکرد و آن را زمينه ساز تحقق دموکراسي سياسي ميدانست. وي در فيلم انتخاباتي اش که کمال تبريزي _ سازنده فيلم مارمولک _ آن را ساخت، رسما خودش را هاشمي 2005 معرفي کرد تا نشان دهد که نسبت به گذشته تفاوت کرده است! او در اين فيلم از آزادي مد لباس و رنگ لباس بر اساس خواست خانمها و خانواده آنها سخن گفت. هاشمي در همان فيلم در برابر انتقاد يک دختر هنر پيشه که بي شرمانه نظام اسلامي را به دروغ و فريب و نيرنگ متهم ميساخت و خواهان آزادي کامل و حذف همه نوع کنترل اعم از دانشگاه و خانه ميشد، اشک ريخت و در پايان براي آن راه حلي ارائه کرد که دل هر علاقمند به اسلام و انقلاب را به درد ميآورد. او گفت فکر ميکنم راه حل اين است که شما جوانان که جمع کثيري هستيد اگر متحد شويد ميتوانيد تاثير گزار باشيد. اين سخن مورد پسند افراد حاضر در صحنه فيلم از جمله آن خانم قرار گرفت و با کفهاي ممتد از اين حرف استقبال کردند! آري دست زدن آن خانم هنرپيشه توانست صداي خنده هاشمي را در آورد و او از اين بابت خدا را شکر کرد!! آقاي هاشمي در نهايت از انتخابات نتيجهاي نگرفت ولي تعجب آن جا بود که تقصير را به گردن ديگران انداخت و اين گونه وانمود کرد که گويا در انتخابات تقلب شده است! از اين رو با ناديده گرفتن قانون و صدور بيانيهاي مبني براين که شکايتم را به خدا ميبرم، اين گونه القا کرد....
آقاي هاشمي در ادامه سخنانش به جريان "خود سر" اشاره ميکند و ميگويد"اين جريان خودسر که الان در کشور ميبينيم حقيقتا سم کشور هستند و تاکيد ميکنم که در حکومت قانون، همه بايد بر محور قانون حرکت کنند؛ چرا که حرکت غيرقانوني ريشه دشمني و تفرقه است."
وي در ادامه تخلف از قانون را به استبداد، ديکتاتوري و خودسري تفسير کرد و گفت "تا قانون هست بايد به آن عمل کرد و مصوبات مجلس شوراي اسلامي، شوراي نگهبان و مجمع تشخيص بايد رعايت شود و تخلف از آنها پسنديده نيست."
روشن است همه بايد تسليم قانون باشند و به مصوبات قانوني عمل کنند ولي با مراجعه به حوادث قبل و بعد از انتخابات 88 ميتوان فهميد که مصداق بارز جريان خودسر چيست و چه کساني در برابر قانون ايستادند. چنان که ذکر شد آقاي هاشمي در انتخابات 84 شکايتش را به خدا برد و در 4 سال عمر دولت نهم به رغم تاکيدات مقام معظم رهبري حاضر به همکاري با دولت نهم نشد. و در آستانه انتخابات دهم از ماهها پيش تلويحاً پايان مدارا با دولت نهم را اعلام کرد و با حمايت از ميرحسين و تشکيل ستاد صيانت از آرا و... موضوع اتهام تقلب در انتخابات را دامن زد.
وي در نامه سرگشاده به رهبري از تحرکات خياباني و باز شدن آتش فشانهاي سينههاي مردم و احزاب سخن گفت؛ تهديدي که در فرداي راي گيري توسط عدهاي عملي شد و با دعوت همسرش عفت و حضور ميداني برخي آقازادهها از جمله فائزه و به کمک ستاد قيطريه و عوامل فتنه به درگيريهاي خياباني کشيد. در آن شرايط به رغم دعوت مقام معظم رهبري از سران فتنه (موسوي، کروبي، خاتمي) مبني بر التزام به قانون و فرصت دادن مجدد شوراي نگهبان براي ارائه شکايات احتمالي، جريان خودسر فقط بر طبل آشوبهاي خياباني ميکوبيد و با شعارهاي ساختار شکنانه، خواهان براندازي نظام بر آمده از آراي مردم ميشد ( اعترافات عوامل ستادي فتنه که در صدد براندازي نظام اسلامي بودند و اسناد آن موجود است) آقاي هاشمي به حق کساني را که در مقابل قانون بايستند را ديکتاتور و مستبد و خودسر مينامد ولي از اين نکته غفلت ميکند که دوستانش سالهاست که در برابر قانون ايستاده اند. آيا سمي مهلک تر از همدستي با بيگانگان براي سرنگوني نظام اسلامي برآمده از آراي مردم وجود دارد؟ همان نظامي که به تعبير هاشمي در نطق خبرگان " ريشه اصلي آن اسلام، قرآن و ولايت است و مردم هميشه به آن وفادار و در صحنه بودهاند" مع الاسف در آن شرايط، آقاي هاشمي نه تنها در برابر جريان خودسر که در مقابل قانون، خواست مردم، رهبري و شوراي نگهبان ايستاده بودند هيچ عکس العملي نشان نداد بلکه در نماز جمعه 26تير به نحوي از آنها حمايت کرد. انتظار ميرفت که آقاي هاشمي پس از گذشت يک سال از فتنهاي که مقام معظم رهبري آن را فتنه عميق خواندند در نطق اجلاس خبرگان از سران فتنه تبري بجويد.
آقاي هاشمي مهمترين عامل پيروزي ما را وحدت در ميان مردم و حکومت، حوزه و دانشگاه، روحانيت و انقلاب و غيره دانست، گفت "همه در دفاع مقدس يکصدا بوديم و به لحاظ سياسي، نظامي، تاريخي پيروز شديم و در حال حاضر هدفگيري آن است که وحدت ما را به تفرقه تبديل کنند." ترديدي نيست که از زمان دفاع مقدس تا کنون بسياري از افراد از قطار انقلاب پياده شده اند و در ادامه باز هم عدهاي پياده خواهند شد چنان که در دوران مبارزه هم چنين بود در مبارزه با طاغوت جبهه ملي، نهضت آزادي، منافقين ( مجاهدين خلق) حزب توده، چريکهاي فدايي خلق و... با ما هم صدا بودند و به پيروزي هم رسيديم ولي از فرداي پيروزي به تدريج هرکدام راهشان را از انقلاب جدا کردند و در برابر مردم و نظام اسلامي ايستادند. مشکل آن نيست که نظام اسلامي افرادي را از خود جدا ميکند؛ مشکل آن است که افراد به خاطر دلبستگي هايي از قطار انقلاب پياده ميشوند. و البته بسيار واضح است که وحدت با چنين افرادي که در جبهه دشمن قرار گرفته اند شدني نيست. در باره ماجراي اخير و فتنه انتخابات 88 از آقاي هاشمي سوال ميکنيم چه کساني وحدت ما را به تفرقه تبديل کردند و چه کسي تفرقه را به وحدت تبديل کرد؟ آيا القاي شبهه تقلب در انتخابات و نامه سرگشاده شما به رهبري بذر نفاق و اختلاف در کشور و در جمع متحد مردم نيفکند؟ و در نقطه مقابل، آيا اين رهبري نبود که با تدبير و خون دل و استغاثه به حضرت ولي عصر (عج ) اين اختلاف را به وحدت تبديل کرد و افرادي که به دليل شعارهاي جذاب اطراف سران فتنه جمع شده بودند به خيمه انقلاب بازگرداند؟ چه کسي حماسه بزرگ 9دي و 22 بهمن را آفريد ودشمن را در اهداف خود ناکام گذاشت؟ مع الاسف شما در آن شرايط از اين درياي ملت فاصله گرفتيد و حتي در مراسم تنفيذ و تحليف رييس جمهور منتخب ملت شرکت نکرديد و شايد هنوز هم آن را به رسميت نميشناسيد. اکنون چه شده است که به فکر وحدت افتاده ايد و از ضرورت آن سخن ميگوييد؟ همان گونه که رهبر عزيزمان فرمودند کساني که شعار وحدت سر ميدهند بايد در عمل نشان دهند نه اين که فقط شعار آن را بدهند.
انتظار ميرفت که آقاي هاشمي پس از گذشت يک سال از فتنهاي که مقام معظم رهبري آن را فتنه عميق خواندند در نطق اجلاس خبرگان از سران فتنه تبري بجويد.